سالروز شهادت امام جواد (ع) تسلیت باد.

کتابخانه عمومی عطاملک جوینی

قفسه های کتاب کتابخانه عطاملک شهر نقاب به روی همگان باز است!!!

سالروز شهادت امام جواد (ع) تسلیت باد.

مداحی شهادت امام جواد(ع)+ صوت
 

در مورد شهادت امام جواد ( عليه السلام) يك دسته از روايات مى‏گويند آن حضرت به دست همسرش ام الفضل، دختر مأمون، به اشاره معتصم مسموم گشت. ولى روايتى ديگر مى‏گويد: بعد از آنكه معتصم امام را به بغداد طلبيد... به وسيله «اشناس» شربتى از پرتقال براى امام فرستاد و اشناس به او گفت: پيش از شما اميرالمؤمنين به احمد بن ابى داوود و سعيد بن خضيب و گروهى از بزرگان از اين شربت نوشانيده و امر كرده است شما هم آن را با آب يخ بنوشيد. اين بگفت و يخ آماده كرد. امام فرمود: در شب آن را مى‏نوشم. اشناس گفت: بايد خنك نوشيده شود و الان يخ آن آب مى‏شود و اصرار كرد و امام ( عليه السلام) با علم به عمل آنان آن را نوشيد» .

در جاى ديگرى آمده است كه ابن ابى داوود بعد از ماجرايى مربوط به قطع دست سارق كه امام ( عليه السلام) ديگران را مجاب كرد و معتصم به سخن امام عمل كرد و حرف ديگران را رد كرد، معتصم را به كشتن امام تحريك كرد. ابن ابى داوود مى‏گويد: «پس به معتصم گفتم: خير خواهى براى اميرالمؤمنين بر من واجب است و من واجب است و من در اين جهت سخنى مى‏گويم كه مى‏دانم با آن به آتش (جهنم) مى‏افتم!

معتصم گفت: آن سخن چيست؟

گفتم: (چگونه) اميرالمؤمنين براى امرى از امور دينى كه اتفاق افتاده است فقهاء و علماء مردم را جمع كرد و حكم آن حادثه را از آنان پرسيد و آنان حكم آن را به طورى كه مى‏دانستند گفتند و در مجلس، اعضاى خانواده اميرالمؤمنين و فرماندهان و وزراء و دبيران حضور داشتند و مردم از پشت در به آنچه كه در مجلس مى‏گذشت گوش مى‏دادند... آنگاه به خاطر گفته مردى كه نيمى از مردم به امامت او معتقدند و ادعا مى‏كنند او از اميرالمؤمنين شايسته‏تر به مقام او است، تمامى سخنان آن علماء و فقهاء را رها كرد و به حكم آن مرد حكم كرد؟ !

پس رنگ معتصم تغيير كرد و متوجه هشدار من شد و گفت: خدا در برابر اين خير خواهيت به تو پاداش نيك عطا كند!

پس در روز چهارم يكى از دبيران وزرايش را مأمور كرد تا ابوجعفر ( عليه السلام) را به منزل خود دعوت كند، او چنين كرد ولى ابوجعفر ( عليه السلام) نپذيرفت و گفت: تو مى‏دانى كه من در مجالس شما حاضر نمى‏شوم. آن شخص گفت: من شما را براى ضيافتى دعوت مى‏كنم و دوست دارم بر فرش خانه من قدم بگذارى و من با ورود شما به منزلم متبرك شوم. و فلان بن فلان از وزراى خليفه دوست دارد خدمت شما برسد.

پس آن حضرت ( عليه السلام) به منزل او رفت و چون غذا خورد احساس مسموميت كرد و مركب خود را طلبيد. صاحب خانه از او خواست نرود، ابوجعفر ( عليه السلام) فرمود: بيرون رفتن من از خانه تو براى تو بهتر است!

پس در آن روز و شب حال او منقلب بود تا اينكه رحلت نمود.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 3 مهر 1393برچسب:شهادت امام جواد(ع),

] [ 18:13 ] [ ،سعید فیضی، ]

[ ]